بانگ اذان
پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۰۹ ب.ظ
بانگ اذان بحث بالا گرفته بود. داغ داغ . جمعیت در جلسه موج می زد. همه چشمها به لبی دوخته شده بود که سخن می گفت. در اوج بحث ناگهان بانگ اذان برخاست. _وقت نماز است .بعد از نماز ادامه می دهیم. _نرو ! سوالم را قطع نکن. دلم نرم شده... اگر مسلمان می شد ، جمعیت زیادی هم به پیروی از او که بزرگشان بود مسلمان می شدند. امام بی اعتنا بلند شد. وقت نماز بود و لحظه ی صحبت با خدا. این عقیده ی راسخ را که دید مسلمان شد واز مدافعان پر وپاقرص اسلام واهل بیت(علیهم السلام)
(عیون اخبارالرضا/ج 1/ص172)
۹۱/۱۰/۲۸